پدرم امام (ره)
به نام خدا
کـارنـامه نــور (زندگینامه امام خمینی)
فصل اول از ولادت تا وفات
10 . حادثه مدرسه فضیه ( ادامه ی بخش چهل و نهم )
حملات پیدرپی و اعتراضهای مردمی، مانع از آن شد که شاه بتواند همه آزادیهای امام خمینی را از وی سلب کند. از این رو با اسکان امام در منزل شخصی از متدینان تهران (آقای روغنی) موافقت میکند. اما تا روز آزادی ایشان و بازگشت به قم در شامگاه 18 فروردین 43، خانه و همه رفت و آمدهای ساکنان آن، کاملاً تحت نظارت و کنترل بود.
صبح روز 19 فروردین سال 1343، طلوع خورشید بهاری و خبر بازگشت امام به قم، کوچه و خیابان شهر را در نور و سرور فرو برد و مردم یکپارچه به خیابانها و اطراف منزل امام ریختند. به زعم سیاستبازان حکومتی، گذشت یک سال از وقایع قم و آزادی بیسر و صدای امام، پایانِ خوشایندی برای شاه به ارمغان میآورد. اما مردم قم، چنان از رهبر خود استقبال کردند و جشن و سرور به راه انداختند که بیشتر نوید "آغاز" به گوشها میرسید، تا وعید "پایان". فیضیه را آذین بستند و کوچه و خیابان شهر را به چراغهای تابان و گلهای شادان آراستند. سه روز پس از بازگشت و حضور دوباره در میان امت وفادار، امام خمینی سخنانی بر زبان آوردند که همگان را به اراده آن بزرگمرد برای ادامه راه، امیدوار کرد.
امروز جشن معنا ندارد. تا ملت عمر دارد، غمگین در مصیبت 15 خرداد است... در سرمقاله [ی کیهان و اطلاعات] نوشته بودند که با روحانیت تفاهم شده و روحانیت با انقلاب سفید شاه و ملت، موافق هستند. کدام انقلاب؟ کدام ملت؟... خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. با سرنیزه نمیشود، اصلاحات کرد... من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم. من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خود سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامی اینجاست. باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد....63
ادامه دارد ...
منبع : تبیان